1
استادیار جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
2
کاندیدای دریافت دکترای تخصصی مدیریت سیاستگذاری بازرگانی از دانشکدۀ مدیریت دانشگاه تهران.
چکیده
حکمرانی شهری یکی از پیچیدهترین مقولات در علم مدیریت به شمار میرود، اما چنانچه عمیقتر به این مفهوم بنگیریم، مفهوم یادشده بر بستری کاملا جامعهشناختی بنا شده است. به این معنا که حکمرانی شهری اگرچه در ساحت اجرایی و به مثابۀ یک پروژه امری مدیریتی به شمار میرود اما در ساحت تکوینی امری کاملا جامعهشناختی است و باید به مثابه یک پروسه تحلیل شود. از همین رو، باید پیش از پرداختن به مسئلۀ حکمرانی شهری، ابتدا الگوهای حاکم بر آن را برشمریم. در مقالۀ پیشرو چهار الگوی کلان حکمرانی شهری معرفی شده است: الگوی مدیریتی، الگوی کورپوراتیستی، الگوی رشد و الگوی رفاه. اما توسعۀ پایدار شهری هدفی است که تنها با بهرهگیری هوشمند از مولفههای بهینۀ هر یک از این الگوها پدید می آید. تحلیل مولفههای موجود نشان میدهد که در دهه های اخیر حکمرانی شهری در استان مرکزی بر اساس الگوی رشد طراحی شده است. این الگو گذشته از نقاط قوتی که دارد، از کاستیهایی راهبردی رنج میبرد که مهمترین آنها تأکید بر جنبههای اقتصادی و صنعتی به قیمت کمتوجهی به جنبههای زیستمحیطی، اجتماعی و فرهنگی است. مقالۀ پیشرو بعد از معرفی الگوهای حکمرانی شهری به تبیین کلانروندهای توسعهای در استان مرکزی پرداخته و در نهایت ضمن آسیبشناسی الگوی رشد، راهکارهایی را برای بهبود الگوی حکمرانی در استان ارائه میدهد.